ژنراتورهای سنکرون
ماشین سنکرون همواره یکی از مهمترین عناصر شبکه قدرت بوده و نقش کلیدی در تولید انرژی الکتریکی و کاربردهای خاص دیگر ایفاء کرده است.
ساخت
اولین نمونه ژنراتور سنکرون به انتهای قرن 19 برمیگردد. مهمترین پیشرفت
انجام شده در آن سالها احداث اولین خط بلند انتقال سه فاز از لافن به
فرانکفورت آلمان بود. درکانون این تحول؛ یک هیدروژنراتور سه فاز 210
کیلووات قرار گرفته بود.
علیرغم
مشکلات موجود در جهت افزایش ظرفیت وسطح ولتاژ ژنراتورها، در طول سالهای
بعد تلاشهای گستردهای برای نیل به این مقصود صورت گرفت.
مهمترین
محدودیتها در جهت افزایش ظرفیت، ضعف عملکرد سیستمهای عایقی و نیز روشهای
خنکسازی بود. در راستای رفع این محدودیتها ترکیبات مختلف عایقهای مصنوعی،
استفاده از هیدروژن برای خنکسازی و بهینهسازی روشهای خنکسازی با هوا
نتایج موفقیتآمیزی را در پی داشت به نحوی که امروزه ظرفیت ژنراتورها به
بیش از MVA1600 افزایش یافته است.
در جهت افزایش ولتاژ، ابداع پاورفرمر
در انتهای قرن بیستم توانست سقف ولتاژ تولیدی را تا حدود سطح ولتاژ انتقال
افزایش دهد به نحوی که برخی محققان معتقدند در سالهای نه چندان دور، دیگر
نیازی به استفاده از ترانسفورماتورهای افزاینده نیروگاهی نیست.
همچنین
امروزه تکنولوژی ژنراتورهای ابررسانا بسیار مورد توجه است. انتظار میرود
با گسترش این تکنولوژی در ژنراتورهای آینده، ظرفیتهای بالاتر در حجم کمتر
قابل دسترسی باشند.
تاریخچه
ژنراتور سنکرون تاریخچهای بیش از صد
سال دارد. اولین تحولات ژنراتور سنکرون در دهه 1880 رخ داد. در نمونههای
اولیه مانند ماشین جریان مستقیم، روی آرمیچر گردان یک یا دو جفت سیمپیچ
وجود داشت که انتهای آنها به حلقههای لغزان متصل میشد و قطبهای ثابت روی
استاتور، میدان تحریک را تامین میکردند. به این طرح اصطلاحاً قطب خارجی
میگفتند. در سالهای بعد نمونه دیگری که در آن محل قرار گرفتن میدان و
آرمیچر جابجا شده بود مورد توجه قرار گرفت. این نمونه که شکل اولیه
ژنراتور سنکرون بود، تحت عنوان ژنراتور قطب داخلی شناخته و جایگاه مناسبی
در صنعتبرق پیدا کرد. شکلهای مختلفی از قطبهای مغناطیسی و سیمپیچهای
میدان روی رتور استفاده شد، در حالی که سیمپیچی استاتور، تکفاز یا سهفاز
بود. محققان بزودی دریافتند که حالت بهینه از ترکیب سه جریان متناوب با
اختلاف فاز نسبت به هم بدست میآید. استاتور از سه جفت سیمپیچ تشکیل شده
بود که در یک طرف به نقطه اتصال ستاره و در طرف دیگر به خط انتقال متصل
بودند.
در واقع ایده ماشین جریان متناوب سه فاز، مرهون تلاشهای
دانشمندان برجستهای مانند نیکولا تسلا، گالیلئو فراریس، چارلز برادلی،
دبروولسکی، هاسلواندر بود.
هاسلواندر اولین ژنراتور سنکرون سه فاز را
در سال 1887 ساخت که توانی در حدود 8/2 کیلووات را در سرعت 960 دور بر
دقیقه (فرکانس 32 هرتز) تولید میکرد. این ماشین دارای آرمیچر سه فاز ثابت
و رتور سیمپیچی شده چهار قطبی بود که میدان تحریک لازم را تامین میکرد.
این ژنراتور برای تامین بارهای محلی مورد استفاده قرار میگرفت.
در سال
1891 برای اولین بار ترکیب ژنراتور و خط بلند انتقال به منظور تامین
بارهای دوردست با موفقیت تست شد. انرژی الکتریکی تولیدی این ژنراتور توسط
یک خط انتقال سه فاز از لافن به نمایشگاه بینالمللی فرانکفورت در فاصله
175 کیلومتری منتقل میشد. ولتاژ فاز به فاز 95 ولت، جریان فاز 1400 آمپر
و فرکانس نامی 40 هرتز بود. رتور این ژنراتور که برای سرعت 150 دور بر
دقیقه طراحی شده بود، 32 قطب داشت. قطر آن 1752 میلیمتر و طول موثر آن 380
میلیمتر بود. جریان تحریک توسط یک ماشین جریان مستقیم تامین میشد.
استاتور آن 96 شیار داشت که در هر شیار یک میله مسی به قطر 29 میلیمتر
قرار میگرفت. از آنجا که اثر پوستی تا آن زمان شناخته نشده بود، سیمپیچی
استاتور متشکل از یک میله برای هر قطب / فاز بود. بازده این ژنراتور 5/96%
بود که در مقایسه با تکنولوژی آن زمان بسیار عالی مینمود. طراحی و ساخت
این ژنراتور را چارلز براون انجام داد.
در آغاز، اکثر ژنراتورهای
سنکرون برای اتصال به توربینهای آبی طراحی میشدند، اما بعد از ساخت
توربینهای بخار قدرتمند، نیاز به توربوژنراتورهای سازگار با سرعت بالا
احساس شد. در پاسخ به این نیاز اولین توربورتور در یکی از زمینههای مهم
در بحث ژنراتورهای سنکرن، سیستم عایقی است. مواد عایقی اولیه مورد استفاده
مواد طبیعی مانند فیبرها، سلولز، ابریشم، کتان، پشم و دیگر الیاف طبیعی
بودند. همچنین رزینهای طبیعی بدست آمده از گیاهان و ترکیبات نفت خام برای
ساخت مواد عایقی مورد استفاده قرارمیگرفتند. در سال 1908 تحقیقات روی
عایقهای مصنوعی توسط دکتر بایکلند آغاز شد. در طول جنگ جهانی اولی
رزینهای آسفالتی که بیتومن نامیده میشدند، برای اولین بار همراه با
قطعات میکا جهت عایق شیار در سیمپیچهای استاتور توربوژنراتورها مورد
استفاده قرار گرفتند. این قطعات در هر دو طرف، با کاغذ سلولز مرغوب احاطه
میشدند. در این روش سیمپیچهای استاتور ابتدا با نوارهای سلولز و سپس با
دو لایه نوار کتان پوشیده میشدند. سیمپیچها در محفظهای حرارت میدیدند
و سپس تحت خلا قرار میگرفتند. بعد از چند ساعت عایق خشک و متخلخل حاصل
میشد. سپس تحت خلا، حجم زیادی از قیر داغ روی سیمپیچها ریخته میشد. در
ادامه محفظه با گاز نیتروژن خشک با فشار 550 کیلو پاسکال پر و پس از چند
ساعت گاز نیتروژن تخلیه و سیمپیچها در دمای محیط خنک و سفت میشدند. این
فرآیند وی پیآی نامیده میشد.
در اواخر دهه 1940 کمپانی جنرال الکتریک
به منظور بهبود سیستم عایق سیمپیچی استاتور ترکیبات اپوکسی را برگزید. در
نتیجه این تحقیقات، یک سیستم به اصطلاح رزین ریچ عرضه شد که در آن رزین در
نوارها و یا وارنیش مورد استفاده بین لایهها قرار میگرفت.
در
دهههای 1940 تا 1960 همراه با افزایش ظرفیت ژنراتورها و در نتیجه افزایش
استرسهای حرارتی، تعداد خطاهای عایقی به طرز چشمگیری افزایش یافت. پس از
بررسی مشخص شد علت اکثر این خطاها بروز پدیده جدا شدن نوار یا ترک خوردن
آن است. این پدیده به علت انبساط و انقباض ناهماهنگ هادی مسی و هسته آهنی
به وجود میآمد. برای حل این مشکل بعد از جنگ جهانی دوم محققان شرکت
وستینگهاوس کار آزمایشگاهی را بر روی پلیاسترهای جدید آغاز کرده و سیستمی
با نام تجاری ترمالاستیک عرضه کردند.
نسل بعدی عایقها که در نیمه اول
دهه 1950 مورد استفاده قرار گرفتند، کاغذهای فایبرگلاس بودند. در ادامه در
سال 1955 یک نوع عایق مقاوم در برابر تخلیه جزیی از ترکیب 50 درصد
رشتههای فایبرگلاس و 50 درصد رشتههای PET بدست آمد که روی هادی پوشانده
میشد و سپس با حرارت دادن در کورههای مخصوص، PET ذوب شده و روی
فایبرگلاس را میپوشاند. این عایق بسته به نیاز به صورت یک یا چند لایه
مورد استفاده قرار میگرفت. عایق مذکور با نام عمومی پلیگلاس و نام تجاری
داگلاس وارد بازار شد.
مهمترین استرسهای وارد بر عایق استرسهای حرارتی
است. بنابراین سیستمهای عایقی همواره در ارتباط تنگاتنگ با سیستمهای
خنکسازی بودهاند. خنکسازی در ژنراتورهای اولیه توسط هوا انجام میگرفت.
بهترین نتیجه بدست آمده با این روش خنکسازی یک ژنراتور MVA200 با سرعت
rpm1800 بود که در سال 1932 در منطقه بروکلین نیویورک نصب شد. اما با
افزایش ظرفیت ژنراتورها نیاز به سیستم خنکسازی موثرتری احساس شد. ایده
خنکسازی با هیدروژن اولین بار در سال 1915 توسط ماکس شولر مطرح شد. تلاش
او برای ساخت چنین سیستمی از 1928 آغاز و در سال 1936 با ساخت اولین نمونه
با سرعت rpm3600 به نتیجه رسید. در سال 1937 جنرال الکتریک اولین
توربوژنراتور تجاری خنک شونده با هیدروژن را روانه بازار کرد. این
تکنولوژی در اروپا بعد از سال 1945 رایج شد. در دهههای 1950 و 1960
روشهای مختلف خنکسازی مستقیم مانند خنکسازی سیمپیچ استاتور با گاز،
روغن و آب پا به عرصه ظهور گذاشتند تا آنجا که در اواسط دهه 1960 اغلب
ژنراتورهای بزرگ با آب خنک میشدند. ظهور تکنولوژی خنکسازی مستقیم موجب
افزایش ظرفیت ژنراتورها به میزان MVA1500 شد.
یکی از تحولات برجستهای
که در دهه 1960 به وقوع پیوست تولید اولین ماده ابررسانای تجاری یعنی
نیوبیوم- تیتانیوم بود که در دهههای بعدی بسیار مورد توجه قرار گرفت.
تحولات دهه 1970
در
این دهه تحول مهمی در فرآیند عایق کاری ژنراتور رخ داد. قبل از سال 1975
اغلب عایقها را توسط رزینهای محلول در ترکیبات آلی فرار اشباع میکردند.
در این فرآیند، ترکیبات مذکور تبخیر و در جو منتشر میشد. با توجه به وضع
قوانین زیست محیطی و آغاز نهضت سبز در اوایل دهه 1970، محدودیتهای شدیدی
بر میزان انتشار این مواد اعمال شد که حذف آنها را از این فرآیند در پی
داشت. در نتیجه استفاده از مواد سازگار با محیط زیست در تولید و تعمیر
ماشینهای الکتریکی مورد توجه قرار گرفت. استفاده از رزینهای با پایه آبی
یکی از اولین پیشنهاداتی بود که مطرح شد، اما یک راهحل جامعتر که امروزه
نیز مرسوم است، کاربرد چسبهای جامد بود. در همین راستا تولید نوارهای
میکای رزین ریچ بدون حلال نیز توسعه یافت.
از دیگر پیشرفتهای مهم این
دهه ظهور ژنراتورهای ابررسانا بود. یک ماشین ابررسانا عموماًاز یک
سیمپیچ میدان ابررسانا و یک سیمپیچ آرمیچر مسی تشکیل شده است. هسته رتور
عموماً آهنی نیست، چرا که آهن به دلیل شدت بالای میدان تولیدی توسط
سیمپیچی میدان اشباع میشود. فقط در یوغ استاتور از آهن مغناطیسی استفاده
میشود تا به عنوان شیلد و همچنین منتقل کننده شار بین قطبها عمل کند. عدم
استفاده از آهن، موجب کاهش راکتانس سنکرون (به حدود pu5/0- 3/0) در این
ماشینها شده که طبعاً موجب پایداری دینامیکی بهتر میشود. همانطور که
اشاره شد، اولین ماده ابررسانای تجاری نیوبیوم- تیتانیوم بود که تا دمای 5
درجه کلوین خاصیت ابررسانایی داشت. البته در دهههای بعد پیشرفت این صنعت
به معرفی مواد ابررسانایی با دمای عملکرد 110 درجه کلوین انجامید. براین
اساس مواد ابررسانا را به دو گروه دما پایین مانند نیوبیوم – تیتانیوم و
دما بالا مانند BSCCO-2223 تقسیم میکنند. از اوایل دهه 1970 تحقیقات بر
روی ژنراتورهای ابررسانا با استفاده از هادیهای دما پایین آغاز شد. در این
دهه کمپانی وستینگهاوس تحقیقات برای ساخت یک نمونه دوقطبی را با استفاده
هادیهای دماپایین آغاز کرد. نتیجه این پروژه ساخت و تست یک ژنراتور MVA5
در سال 1972 بود.
در سال 1970 کمپانی جنرال الکتریک ساخت یک ژنراتور ابررسانا را با استفاده از هادیهای دماپایین، با هدف نصب در شبکه آغاز کرد.
ساخت
و تست این ژنراتور MVA20، دو قطب و rpm3600 در سال 1979 به پایان رسید. در
این ماشین از روش طراحی هسته هوایی بهره گرفته شده بود و سیمپیچ میدان
آن توسط هلیم مایع خنک میشد. این ژنراتور، بزرگترین ژنراتور ابررسانای
تست شده تا آن زمان (1979) بود.
در سال 1979 وستینگهاوس و اپری ساخت یک
ژنراتور ابررسانای MVA300 را آغاز کردند. این پروژه در سال 1983 به علت
شرایط بازار جهانی با توافق طرفین لغو شد.
در همین زمینه کمپانی زیمنس
ساخت ژنراتورهای دماپایین را در اوایل دهه 1970 شروع کرد. در این مدت یک
نمونه رتور و یک نمونه استاتور با هسته آهنی برای ژنراتور MVA 850 با سرعت
rpm3000 ساخته شد، اما به دلیل مشکلاتی تست عملکرد واقعی آن انجام نشد.
در این دهه آلستوم نیز طراحی یک رتور ابررسانا برای یک توربو ژنراتور سنکرون را آغاز کرد. این رتور در یک ماشین MW250 به کار رفت.
با
توجه به اهمیت خنکسازی در کارکرد مناسب ژنراتورهای ابررسانا، همگام با
توسعه این صنعت، طرحهای خنکسازی جدیدی ارایه شد. در 1977 اقای لاسکاریس
یک سیستم خنکسازی دوفاز (مایع- گاز) برای ژنراتورهای ابررسانا ارایه کرد.
در این طرح بخشی از سیمپیچ در هلیم مایع قرار میگرفت و با جوشش هلیم
دردمای 2/4 کلوین خنک میشد. جداسازی مایع ازگاز توسط نیروی گریز از مرکز
ناشی از چرخش رتور صورت میگرفت.
جمعبندی تحولات دهه 1970
با بررسی مقالات IEEE این دهه (28 مقاله) در موضوعات مختلف مرتبط با ژنراتور سنکرون به نتایج زیر میرسیم:
1-
شایان ذکر است بررسی کل مقالات در دهههای مختلف نشان میدهد که زمینههای
اصلی مورد توجه طرحهای بدون جاروبک، سیستمهای خنکسازی، سیستمهای تحریک،
روشهای عددی، سیستم عایقی، ملاحظات مکانیکی، ژنراتور آهنربای دائم،
پاورفرمر و ژنراتورهای ابررسانا بودهاند. تمرکز اکثر تحقیقات بر روی
کاربرد مواد ابررسانا در ژنراتورها بوده است.
2- استفاده از روشهای کامپیوتری برای تحلیل و طراحی ماشینهای الکتریکی آغاز شد.
3- حلالها از سیستمهای عایق کاری حذف شدند و تکنولوژی رزین ریچ بدون حلال ارایه شد.
تحولات دهه 1980
در
این دهه نیز همچون دهههای گذشته سیستمهای عایقی از زمینههای مهم
تحقیقاتی بوده است. در این دهه آلستوم یک فرمول جدید اپوکسی بدون حلال
کلاس F در ترکیب با گلاس فابریک و نوع خاصی از کاغذ میکا با نام تجاری
دورتناکس را ارایه داد. این سیستم عایق کاری دارای استحکام مکانیکی بیشتر،
استقامت عایقی بالاتر، تلفات دیالکتریک پایینتر و مقاومت حرارتی کمتری
نسبت به نمونههای قبلی بود.
در ادامه کار بر روی پروژههای ابررسانا،
در سال 1988 سازمان توسعه تکنولوژی صنعتی و انرژیهای نو ژاپن پروژه ملی 12
ساله سوپر جیام را آغاز کرد که نتیجه آن در دهههای بعدی به ثمر رسید.
سیستمهای
خنکسازی ژنراتورهای ابررسانا هنوز در حال پیشرفت بودند. در این زمینه
میتوان به ارایه طرح سیستم خنکسازی تحت فشار توسط انستیتو جایری ژاپن
اشاره کرد. این طرح که در سال 1985 ارایه شد دارای یک مبدل حرارتی پیشرفته
و یک مایعساز هلیم با ظرفیت 350 لیتر بر ثانیه بود.
در این مقطع شاهد
تحقیقاتی در زمینه مواد آهنربای دائم بودیم. استفاده از آهنرباهای
نئودیمیوم – آهن- بورون در این دهه تحول عظیمی در ساخت ماشینهای آهنربای
دائم ایجاد کرد. مهمترین خصوصیت آهنرباهای نئودیمیوم- آهن- بورون انرژی
مغناطیسی (BHmax) بالای آنهاست که سبب می شود قیمت هر واحد انرژی مغناطیسی
کاهش یابد. علاوه بر این، انرژی زیاد تولیدی امکان به کارگیری آهنرباهای
کوچکتر را نیز فراهم میکند، بنابراین اندازه سایر اجزا ماشین از قبیل
قطعات آهن و سیمپیچی نیز کاهش مییابد و در نتیجه ممکن است هزینه کل کمتر
شود. شایان ذکر است حجم بالایی از تحقیقات انجام شده این دهه در زمینه
ژنراتورهای بدون جاروبک و خودتحریکه برای کاربردهای خاص بوده که به علت
عمومیت نیافتن در صنعت ژنراتورهای نیروگاهی از شرح آنها صرفنظر می شود.
جمعبندی تحولات دهه 1980
با بررسی مقالات IEEE این دهه (41 مقاله) در موضعات مختلف مرتبط با ژنراتور سنکرون به نتایج زیر میرسیم:
1- تمرکز موضوعی مقالات در شکل نشان داده شده است.
2- روشهای قبلی عایق کاری به منظور کاهش مقاومت حرارتی عایق بهبود یافت.
3- مطالعات وسیعی روی ژنراتورهای سنکرون بدون جاروبک بدون تحریک صورت گرفت.
4- فعالیت روی پروژههای ژنراتورهای ابررسانای آغاز شده در دهه قبل ادامه یافت.
5- سیستمهای خنکسازی جدیدی برای ژنراتورهای ابررسانا ارایه شد.
6- روش اجزای محدود در طراحی و تحلیل ژنراتورهای سنکرون خصوصاً ژنراتورهای آهنربای دائم به شکل گستردهای مورد استفاده قرار گرفت.
مهندس مهدی ثواقبی فیروزآبادی- دکتر ابوالفضل واحدی- مهندس حسین هوشیار
هدف
از انجام این تحقیق بررسی سیر تحقیقات انجام شده با موضوع طراحی ژنراتور
سنکرون است. به این منظور، بررسی مقالات منتشر شده در IEEE که با این
موضوع مرتبط بودند، در دستور کار قرار گرفت. به عنوان اولین قدم کلیه
مقالات مرتبط در دهههای مختلف جستجو و بر مبنای آنها یک تقسیمبندی
موضوعی انجام شد. سپس سعی شد بدون پرداختن به جزییات، سیر تحولات استخراج
شود. رویکرد کلی این بوده که تحولات دارای کاربرد صنعتی بررسی شوند.
با
توجه به گستردگی موضوع و حجم مطالب این گزارش در دو بخش ارایه شده است. در
بخش اول پیشرفتهای ژنراتورهای سنکرون از آغاز تا انتهای دهه 1980 بررسی
شد. در این بخش تحولات این صنعت از ابتدای دهه 1990 تاکنون مورد توجه قرار
گرفته است. در پایان هر دهه یک جمعبندی از کل فعالیتهای صورت گرفته ارایه
و سعی شده است ارتباط منطقی بین پیشرفتهای هر دهه با دهههای قبل و بعد
بیان شود.
در پایان گزارش با توجه به تحقیقات انجام شده و در حال
انجام، تلاش شده نمایی از پیشرفتهای عمده مورد انتظار در سالهای آینده
ترسیم شود.
تحولات دهه 1990
در این دهه نیز همچون دهههای گذشته
تلاشهای زیادی در جهت بهبود سیستمهای عایقی صورت گرفت. در این میان
میتوان به ارایه سیستمهای عایق میکاپال که توسط کمپانی جنرال الکتریک از
ترکیب انواع آلکیدها و اپوکسیها در سال 1990 بدست آمده بود، اشاره کرد.
درسال 1992 شرکت وستینگهاوس الکتریک یک سیستم جدید عایق سیمپیچ رتور کلاس
F را ارایه کرد. این سیستم شامل یک لایه اپوکسی گلاس بود که با چسب
پلیآمید- اپوکسی روی هادی مسی چسبانده میشد. مقاومت در برابر خراشیدگی،
استرسهای الکتریکی و مکانیکی و کاهش زوال حرارتی از مزایای این سیستم بود.
گروه صنعتی ماشینهای الکتریکی و توربین نانجینگ عایق سیمپیچ رتور جدیدی
از جنس نومکس اشباع شده با وارنیش چسبی را در سال 1998 ارایه کرد. از
مهمترین مزایای این سیستم میتوان به انعطافپذیری و استقامت عایقی، بهبود
اشباع شوندگی با وارنیش، تمیزکاری آسان و عدم جذب رطوبت اشاره کرد. در
اواخر دهه 1990 تلاشهایی برای افزایش هدایت گرمایی عایقها صورت گرفت. آقای
میلر از شرکت زیمنس- وستینگهاوس روشی را ارایه کرد که در آن لایه پرکننده
مورد استفاده در طرحهای قبلی به وسیله رزینهای مخصوصی جایگزین میشد. مزیت
اصلی این روش پرشدن فاصله هوایی بین لایه پرکننده و دیواره استاتور بود که
موجب میشد هدایت گرمایی عایق استاتور به طرز چشمگیری افزایش پیدا کند.
دراین
دهه مسائل مکانیکی در عملکرد ماشینهای سنکرون بیشتر مورد توجه قرار گرفت.
در سال 1993 آقای جانگ از دانشگاه برکلی روشی برای کاهش لرزش در
ژنراتورهای آهنربای دائم ارایه کرد. لرزش در ژنراتورهای آهنربای دائم در
اثر نیروهای جذبی اعمال شده توسط آهنرباهای دائم گردان به استاتور است. در
این روش لرزشها با استفاده از سنسورهای ماکسول، روش اجزاء محدود و بسط
فوریه مورد بررسی قرار میگرفت و نهایتاً برای کاهش لرزشها، ابعاد هندسی
جدیدی برای آهنرباها ارایه میشد البته با این شرط که کارایی ماشین افت
نکند.
همزمان با پیشرفتهای مذکور، افزایش سرعت و حافظه کامپیوترها و
ظهور نرمافزارهای قدرتمند موجب شد تا راه برای استفاده از کامپیوترها در
تحلیل و طراحی ژنراتورهای سنکرون بیش از پیش باز شود. در سال 1995 آقای
کوان روشی برای طراحی سیستمهای خنکسازی با هیدروژن ارایه کرد که بر مبنای
محاسبات کامپیوتری دینامیک شاره پایهریزی شده بود. دراین روش بااستفاده
از یک مدل معادل سیستم خنکسازی، توزیع دما در بخشهای مختلف ژنراتور
پیشبینی میشد.
نحوه پیادهسازی سیستمهای خنکسازی نیز از جمله
موضوعاتی بود که مورد توجه قرار گرفت. در سال 1995 اقای آیدیر تاثیر مکان
حفرههای تهویه برمیدان مغناطیسی ژنراتور سنکرون را با استفاده از روش
اجزاء محدود مورد بررسی قرار داد و نشان داد که انتخاب مکان مناسب
حفرههای تهویه جهت جلوگیری از افزایش جریان مغناطیسکنندگی و پدیده اشباع
بسیار حائز اهمیت است. مکان حفرهها تاثیر قابل توجهی بر شار یوغ دارد.
از
مهمترین تحولاتی که در این دهه در زمینه ژنراتورهای ابررسانا صورت گرفت
میتوان به نتایج پروژه سوپرجیام که از دهه قبل در ژاپن آغاز شده بود،
اشاره کرد. حاصل این پروژه ساخت و تست سه مدل رتور ابررسانا برای یک
استاتور بود. مدل اول که در ترکیب با استاتور، خروجی MW79 را میداد در
سال 1997 و مدل دوم در سال 1998 با خروجی MW7/79 تست شد. نهایتاً مدل سوم
که دارای یک سیستم تحریک پاسخ سریع بود در سال 1999 تست و در شبکه قدرت
نصب شد.
با بکارگیری مواد ابررسانای دمابالا در این دهه، تکنولوژی
ژنراتورهای سنکرون ابررسانا وارد مرحله جدیدی شد. کمپانی جنرال الکتریک
طراحی، ساخت و تست یک سیمپیچ دمابالا را در اواسط این دهه به پایان
رساند. در ادامه، همکاری وستینگهاوس و شرکت ابررسانای آمریکا به طراحی یک
ژنراتور ابررسانای دمابالای 4 قطب، rpm1800، Hz60 انجامید.
این دهه
شاهد پیشرفتهای مهمی در زمینه سیستمهای تحریک مانند ظهور سیستمهای تحریک
استاتیک الکترونیکی بود. استفاده از اینگونه سیستمها باعث انعطافپذیری در
طراحی سیستمهای تحریک و جذب مشکلات نگهداری جاروبک در اکسایترهای گردان
میشد. یکی از اولین نمونههای این سیستمها در سال 1997 توسط آقای شافر از
کمپانی باسلر الکتریک آلمان ارایه شد.
در این مقطع زمانی کاربرد
سیستمهای دیجیتال در تحریک ژنراتورها آغاز شد. یکی از اولین نمونههای
سیستم تحریک دیجیتالی، سیستمی بود که در سال 1999 توسط آقای ارسگ از
دانشگاه زاگرب کرواسی ارایه شد.
در ادامه تلاشهای صورت گرفته برای
بهبود خنکسازی، شرکت زیمنس- وستینگهاوس طرح یک ژنراتور بزرگ با خنکسازی
هوایی را در سال 1999 ارایه داد. ارایه این طرح آغازی بر تغییر طرحهای
خنکسازی از هیدروژنی به هوایی بود. استفاده از عایقهای استاتور نازک
دمابالا و کاربرد محاسبات کامپیوتری دینامیک شاره موجب اقتصادی شدن این
طرح نسبت به خنکسازی هیدروژنی شد.
پایان دهه 90 مصادف با ظهور
تکنولوژی پاورفرمر بود. در اوایل بهار سال 1998 دکتر لیجون از کمپانی ABB
سوئد، ایده تولید انرژی الکتریکی در ولتاژهای بالا را ارایه کرد. مهمترین
ویژگی این طرح استفاده از کابلهای فشار قوی پلیاتیلن متقاطع معمول در
سیستمهای انتقال و توزیع در سیمپیچی استاتور است.
در این طرح به علت سطح ولتاژ بسیار بالا از کابلهای استوانهای به منظور حذف تخلیه جزیی و کرونا استفاده میشود.
در
سال 1998 اولین نمونه پاورفرمر در نیروگاه پرجوس واقع در شمال سوئد نصب
شد. این پاورفرمر دارای ولتاژ نامی KV45، توان نامی MVA11 و سرعت نامی
rpm600 بود.
یکی از مسائل مهم مطرح در پاورفرمر فیکس شدن دقیق کابلها
در شیارها به منظور جلوگیری از تخریب لایه بیرونی نیمه هادی کابل در اثر
لرزشها است. به این منظور کابلها را با استفاده از قطعات مثلثی سیلیکون –
رابر فیکس میکنند.
به علت پایین بودن جریان سیمپیچ استاتور پاورفرمر
تلفات مسی ناچیز است، لذا استفاده از یک مدار خنکسازی آبی کافی است.
سیستم خنکسازی دمای عملکرد کابلها را در حدود 70 درجه سانیگراد نگه
میدارد، در حالی که طراحی عایقی کابلها برای دمای نامی 90 درجه انجام شده
است. لذا میتوان پاورفرمر را بدون مشکل خاصی زیر اضافه بار برد.
جمعبندی تحولات دهه 1990
با بررسی مقالات IEEE این دهه (157 مقاله) در موضوعات مختلف مرتبط با ژنراتور سنکرون به نتایج زیر میرسیم:
1- تمرکز موضوعی مقالات
2- فعالیت روی ژنراتورهای ابررسانای دمابالا آغاز شد.
3- کاربرد سیستمهای تحریک استاتیک و دیجیتال گسترش یافت.
4- روشهای کاهش لرزش حین عملکرد ژنراتور مورد توجه قرار گرفت.
5-
در اوایل دهه رویکرد طراحان بهبود عملکرد سیستمهای خنکسازی هیدروژنی بود،
اما در اواخر دهه سیستمهای خنکسازی با هوا به دلایل زیر مجدداً مورد توجه
قرار گرفتند:
الف) تولید عایقهای استاتور نازکتر با مقاومت حرارتی پایینتر
ب) ظهور روشهای محاسبات کامپیوتری دینامیک شاره
ج) ارزانی و سادگی ساخت سیستمهای خنکسازی با هوا
6- تکنولوژی پاورفرمر ابداع شد.
7-
رویکرد طراحان از افزایش ظرفیت ژنراتورها به سمت ارایه طرحهای برنده-
برنده یعنی کیفیت و هزینه مورد قبول برای مشتری و تولیدکننده تغییر کرد.
تحولات 2000 به بعد
همچون
دهههای پیش، روند روزافزون استفاده از روشهای عددی خصوصاًروش اجزاء
محدود ادامه یافت. آقای زولیانگ یک روش اجزاء محدود جدید را با بهرهگیری
از عناصر قوسی شکل در مختصات استوانهای ارایه کرد. مزایای این روش دقت
زیاد و فرمولبندی ساده بود. این روش برای تحلیل میدان درشکلهای استوانهای
مانند ماشینهای الکتریکی بسیار مناسب است.
در سال 2004 آقای شولت روش
نوینی برای طراحی ماشینهای الکتریکی ارایه داد که ترکیبی از روش اجزاء
محدود و روشهای تحلیلی بود. از روش تحلیلی برای طراحی اولیه بر مبنای
گشتاور، جریان و سرعت نامی و از روش اجزاء محدود برای تحلیل دقیق میدانها
به منظور تکامل طرح اولیه استفاده میشد. به این ترتیب زمان و هزینه مورد
نیاز طراحی کاهش مییافت.
در زمینه عایق تلاشها جهت بهبود هدایت گرمایی
در سال 2001 به ارایه یک سیستم با هدایت گرمایی بالا توسط کمپانیهای
توشیبا و ونرول ایزولا انجامید. اثر بهبود هدایت گرمایی دراین سیستم نسبت
به سیستم معمول مشهود است.
در زمینه ژنراتورهای ابررسانا میتوان به
تحولات زیر اشاره کرد. در سال 2002 کمپانی جنرالالکتریک برنامهای را با
هدف ساخت و تست یک ژنراتور MVA100 آغاز کرده است. هسته رتور و استاتور این
ژنراتور مانند ژنراتورهای معمولی است. هدف این است که یک رتور معمولی
بتواند میدان حاصل از سیمپیچی ابررسانا را بدون اشباع شدن از خودعبور
دهد. مهمترین قسمتهای این پروژه، سیمپیچ میدان دمابالا و سیستم خنکسازی
است
از سال 2000 به بعد فعالیتهای گستردهای در جهت ساخت و نصب
پاورفرمرها صورت گرفته است که نتیجه آن نصب چندین پاورفرمر در نیروگاههای
مختلف است. این پاورفرمها و مشخصات آنها عبارتند از:
• پاورفرمر نیروگاه توربو ژنراتوری اسکیلزتونا سوئد با مشخصات KV136، MVA42، rpm3000
• پاورفرمر نیروگاه هیدرو ژنراتوری پرسی سوئد با مشخصات kv155، MVA75، rpm125
• پاورفرمر نیروگاه هیدروژنراتوری هلجبرو سوئد با مشخصات KV78، MVA25، rpm4/115
• پاورفرمر نیروگاه هیدرو ژنراتوری میلرگریک کانادا با مشخصات KV25، MVA8/32، rpm720
• پاورفرمر نیروگاه هیدروژنراتوری کاتسورازاوا با مشخصات KV66، MVA9، rpm5/428
جمعبندی تحولات 2000 به بعد
با بررسی مقالات IEEE این سالها (149 مقاله) در موضوعات مختلف مرتبط با ژنراتور سنکرون به نتایج زیر میرسیم:
1- تمرکز موضوعی مقالات
2- تلاشهای زیادی برای بهبود هدایت حرارتی عایق سیمپیچی استاتور خنک شونده با هوا با هدف رسیدن به ظرفیتهای بالاتر صورت گرفت.
3- پاورفرمرها در نیروگاههای مختلف نصب شدند.
4- فعالیت روی پروژههای ژنراتورهای ابررسانای دمابالا آغاز شده در دهه قبل ادامه یافت.
5- کاربرد سیستمهای تحریک دیجیتال به خصوص سیستمهای با چند ریزپردازنده گسترش یافت.
6- استفاده از روشهای عددی در طراحی و آنالیز ژنراتورهای سنکرون به ویژه سیستمهای خنکسازی بسیار گسترش یافت.
نتیجهگیری
ژنراتورهای
سنکرون همواره حجم عمدهای از تحقیقات را در دهههای مختلف به خود اختصاص
دادهاند، تا جایی که بعد از گذشت بیش از 100 سال از ارایه اولین نوع
ژنراتور سنکرون همچنان شاهد ظهور تکنولوژیهای جدید دراین عرصه هستیم.
تکنولوژیهای کلیدی کماکان مسائل عایق کاری و خنکسازی هستند.
تکنولوژی پیشرفته تولید ژنراتور و ریسک بالقوه موجود باعث شده است تعداد سازندگان مستقل ژنراتور کاهش یابد.
متاسفانه،
علیرغم اینکه بالا بردن نقطه زانویی اشباع مواد مغناطیسی میتواند تاثیر
به سزایی در پیشرفت ژنراتورها داشته باشد، تاکنون دستاورد مهمی در این
زمینه حاصل نشده است. البته تلاشهایی در گذشته برای کاهش تلفات الکتریکی
لایههای هسته صورت گرفته است، اما پیشرفتهای حاصله منوط به کاهش ضخامت
لایهها یا افزایش غیرقابل قبول قیمت آنهاست. متاسفانه پیشرفت مهمی نیز در
آینده پیشبینی نمیشود.
نیاز امروزه بازار ژنراتورهایی است که به نحوی
پکیج شده باشند که به راحتی در سایت قابل نصب باشند. پکیجهایی که از
یکپارچگی بالایی برخوردارند به طوری که نویز حاصل از عملکرد ژنراتور را در
خود نگاه میدارند، در برابر شرایط جوی مقاومند، ترانسفورماتور جریان و
ترانسفورماتور ولتاژ دارند، نقطه نوترال در آنهاتعبیه شده و حفاظت اضافه
ولتاژ دارند. همچنین سیستم تحریک نیز در این پکیجها تعبیه شده است و
تقریباً بینیاز از نگهداری هستند.
پیشبینی میشود روند جایگزینی
سیستمهای خنکسازی هیدروژنی به وسیله سیستمهای خنک سازی با هوا ادامه یابد
و این در حالی است که بهبود بازده سیستمهای خنکسازی هیدروژنی همچنان مورد
توجه است.
با توجه به حجم گسترده تحقیقات در حال انجام روی ژنراتورهای
ابررسانای دمابالا، تولید گسترده اینگونه ژنراتورها در آینده نزدیک قابل
پیشبینی است. پیشرفتهای مورد نیاز در این زمینه به شرح زیر است:
• تولید هادیهای رشتهای و استفاده از آنها به جای نوارهای دمابالای امروزی جهت افزایش چگالی جریان
• افزایش قابلیت خم کردن سیمهای دمابالا به منظور ایجاد شکل سهبعدی مناسب سیمپیچی رتور درنواحی انتهایی سیمپیچ
• استفاده از سیمپیچی لایهای به جای سیمپیچیهای پنکیک به منظور حداقل سازی اتصالات بین کویلها
از
موضوعات قابل توجه دیگری که پیشبینی میشود صنعت ژنراتور را در سالهای
آینده تحت تاثیر قراردهد، تولید انبوه پاورفرمر و رسیدن به سطوح بالاتر
ولتاژ است به طوریکه در آینده نزدیک پاور فرمرهایی با ولتاژ KV170 برای
نیروگاههای توربو ژنراتوری و KV200 برای نیروگاههای هیدروژنراتوری ساخته
خواهند شد و امید است که سطح ولتاژ خروجی آنها به KV400 هم برسد.
انتظار
میرود پیشرفت سیستمهای عایقی ادامه یابد. ممکن است از تکنولوژیهای جدید
عایقی مانند سیستمهای عایق پلیمری پیشرفته استفاده شود و این سیستمها
بتوانند با نوارهای میکا-گلاس امروزی رقابت کنند. این پیشرفتها میتواند
به بهبود کابلهای پاور فرمر نیز بینجامد.
نوشته شده توسط:یوسف لنجانیان و در ساعت: 12:32 عصر